نکات ناب
نکات ناب
? داستان کوتاه پند آموز
? مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت.
در حال کار، گفتگوی جالبی بینشان در گرفت…
آنها به موضوع خدا رسیدند؛ ?
آرایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید: چرا؟ ? ? ?
? آرایشگر گفت: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد…
? ? ? ? ? ☘
? مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت…
? ? ? ? ?
در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
? ? ? ?
? مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من اینجا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!.!
? ? ? ?
? مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد…
? ? ? ? ?
آرایشگر گفت: آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
? ? ? ?
? مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند. برای همین است که پیدایش نمیکنند…
موعظه
آیت الله جوادی آملی: هر کس به علامه طباطبائی میگفت مرا موعظه کنید ایشان آیه 14 سوره علق را بعنوان موعظه برای او می خواند؛
️️ « أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ»: آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟
آیات زیبا
چند آیهٔ زیبا (حتما بخون)??
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
گفتم: انگار من رو فراموش کردی!
گفت: «اذکرونی اذکرکم»
من رو یاد کن تا یادت باشم.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: «وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه میدانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره… تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: «و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرفهایی که بهت زدم رو گوش کن و صبر کن ببین چی حکم میکنم.
(یونس/ 109)
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کی رو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافیام.(زمر/36)
نگو که دستم بنده
بفرست بذار همه لذت ببرن