مهربانی
18 مرداد 1396 توسط ويدا سليماني
کاش دلهایمان مهربان بود ….
مهربانتر از باران …..
مهربانتر از آفتاب …..
مهربانتر از دریا ….
کاش می فهمیدیم دنیا ارزش این همه جنگیدنها وحرص خوردنهای الکی راندارد وفقط چند روز مهمان این جهان به قول بزرگان فانی هستیم
دیروز در خیابان بچه ای را دیدم که با التماس در حال فروختن بسته ای آدامس به رانندگان بود اما همه غافل از اینکه همین بسته ی آدامس شاید تهیه ی غذایی برای شام او وخانواده اش باشد شیشه ها را بالا زدند وبا بی توجهی به التماسهای او که آدامسهایم را بخرید از کنارش رد شدند ..
آه چقدر برایم درد ناک بود …کاش می توانستم برایش کاری بکنم …..فقط آرام روی شیشه نوشتم کاش من هم مهربانتر از آفتاب بودم …