صبر
31 مرداد 1396 توسط ويدا سليماني
اصمعی که مرد متمکن و وزیر مأمون بود نقل می کند: روزی به شکار رفتم در بیابان بی آب و علفی گم شدم .تشنگی مرا از پای در آورده بود . خیمه ای در وسط بیابان دیدم . به طرف آن رفتم دیدم یک زن جوان در خیمه نشسته . به او سلام کردم و… بیشتر »